رفتن

رفتن
آمدن
رفتن
آمدن
رفتن
آمدن
رفتن
آمدن
رفتن
آمدن
رفتن
آمدن
...
!دریا هم نمی داند چه می خواهد
.
.
.
شهاب مقربین
هستی, سی و یکم تیرماه 89
------------------------------------------------

6 comments:

پیامک said...

درووود بر همه دوستان خوبم
با اجازه همه میخوام کم کم قسمت سوم داستان رو جمع کنم
اگه زحمت نیست یه سر به "داستان نویسی گروهی" بزنید و بهترین ادامه ای رو که فکر میکنید بچه ها نوشته اند انتخاب کنید
مرسی از توجهتون
بدروووود
راستی این رفتن و آمدنه هم حکایتیه ها

علی said...

آمد گه شادماني اي مردم
آن وعده آسماني اي مردم

اي زنده دلان ظهور نزديك است
هنگام ظهور نور نزديك است

آن ماه به چاه رفته باز آيد
قائم به اقامه نماز آيد

او كيست همان كه عدل ميزان است
کوبنده كل دين ستيزان است

او كيست همانكه سخت مي تازد
تاكفر نفاق را براندازد

اي امت سر فراز مرگ آگاه
خون خواه حسين ميرسد از راه

مهدي نظري به ما عنايت كن
مارا به صراط خود هدايت كن

ای مرهم زخم بال جانبازان
در هم شکننده زبان بازان

از ذکر لب تو کام میگیرم
با یاد تو التیام می گیرم

مهدی اگر از منتظرانت بودیم
چون دیده نرگس نگرانت بودیم

با این همه رو سیاهی و سنگ دلی
ای کاش که از همسفرانت بودیم

کو سیصد و سیزده جوانمرد
تا مهدی منتظر در آید

کو دیده منتظر که مهدی
از چهره نقاب بر گشاید

Anonymous said...

سلام هستی خوبم
چطوری عزیزم؟
بالاخره این کامنت دونی باز شد !
دلم تنگ شده برات
و هنوز شعرات رو در کمدمه ...می خونمشون
روز اخر شیفتمه و تقریبن له ام ...
از چی بگم والللا!

بیدار که می شوی ،سهم بارانت را بردار از پشت پنجره
ترسیدم تمام شود،یک ابر برایت نگه داشتم.
در ضمن
جیک جیک شاد پس زمینه و گل ها که تا بنا گوش می خندند
و آنچه به پیوست می آید تصادفی نیست

...
مراقب خودت باشی عزیزکم.
سلام برسون
یامین

علی said...

این دستهای خالیه عاشق دخیلتان
ما را فقط به رسم رفاقت دعا کنید[گل][بدرود]

آذري said...

رفتن آمدن رفتن آمدن هستي خوش به حال تو كه داري سعي مي كني زندگيت فراتر از اين باشه، هستي جونم بيا ديگه دلمون تنگ شده واست آخه

Unknown said...

به جمله گفت هیچ خوب مطلق نیست
زنی که آمدنش خوب و رفتنش بد بود