نستعلیق ِوجود ِتو

نامت را با دوات حک می کنم
!بر تن ِبی جان ِ این کاغذ ِ خشک
دفترم تَر می شود
دفترم دَف می شود
تار می شود
می نوازد
دفترم گُر می گیرد
..
و دست در دست ِ نامت
بر سر ِ زبانم
!همه چیز بوی عطرِ تو را می گیرد
.
.
.
هستی,پانزدهم مردادماه 1389
------------------------------------------------------------

3 comments:

علی said...

خوب نگاه کن

وسعت آسمان را ببین !

دلم به وسعت این آبی بی کران برایت تنگ شده

بخند

پس من هر وقت دلم گرفت به آسمان نگاه میکنم

و تو

هر وقت آسمان را دیدی

به دلتنگیهایم بخند

پیامک said...

... و همه چیز بوی ترا میگیرد...

َآذر said...

like عاشق كه نيستي پس اينهمه عاشقانه ها را از كجا مي آري؟