تردید

تو سالهاست که رسیده ای
! و من هنوز بند کفش هایم را نبسته ام
...
.
.
.
.
.
.
.
هستی,بیست تیرماه 1389
-------------------------------------

6 comments:

آرش said...

اگه دل به رفتن بود/باشه با پای برهنه هم میشه رفت با بند کفش باز

ناشناش said...

خيلي قشنگ بود

ناشناس said...

به کجا چنین شتابان!!!؟؟؟

شهر .م said...

سلام هستی جان
فوق العاده بود
بسی محظوظ شدم

blog.kian said...

بگو برایت ببندد

آذري said...

مرسي هستي جان . شاد باشي