سي و چهار

هميشه ي خدا با شعرهاي شمس لنگرودي زندگي كرده ام
لامصب به قدري دلنشين و لطيف با واژه ها بازي مي كند كه با مرورشعرهايش حس مي كنم نقاشي زبردست با قلم مويش رنگ هاي رويائي دنيا را بر روحم نقش مي زند
... حس مي كنم همه خوبي ها را همه مهرباني هاي دنيا را در زمزمه شعرهايش
پنجاه و سه ترانه عاشقانه را هر بار و با هر بهانه اي كه به دست مي گيرم جوان مي شوم ، عاشق مي شوم
هر گاه براي نوشتن قطعه اي به رسم يادگاري بر صفحه اول كتابي يا روي زرورق هديه اي در جستجوي حرفي ، سخني بوده ام
شمس لنگرودي ياري ام داده است
از اين ميان سي چهار را برايتان برگزيده ام ،بي ترديد اگر تاكنون شمس لنگرودي را نمي شناخته ايد زين پس در مي يابيد قطعه قطعه اشعارش را
پس درنگ مي كنيم

...

!سي و چهار

الفبا براي سخن گفتن نيست
براي نوشتن نام توست
اعداد
پيش از تولد تو به صف ايستادند
تا راز زادروز تو را بدانند
دست هاي من
براي جستجوي تو پيدا شدند
دهانم
كشف دهان توست
...

!اي كاشف آتش
در آسمان دلم توده برفي است
كه به خنده هاي تو دل بسته است

.

.

.

پنجاه و سه ترانه عاشقانه،شمس لنگرودي،نشر آهنگ ديگر،فروردين 87
هستي،سيزدهم ديماه88
------------------------------------------------------------------------

2 comments:

Ehsan said...

سلام دوست عزيز،
بروز هستم تشريف بي آوريد.

Ehsan said...

سلام دوست عزيز،
بروز هستم تشريف بي آوريد.