جائي مي خواندم
.
.
.
سياست
هنر دور نگه داشتن مردم از اموري است
كه كاملا" به آنها مربوط مي شود
.
.
.
.
.
تعريف شما از سياست چيست؟
هستي،بيست و هشتم ديماه88
------------------------------------------------------------------------------------------------
6 comments:
hagh ba to hast ...
باز هم به قول ه ا سايه
رفتي اي جان و ندانبم كه جاي تو كجاست
تو مرغ شبخوان كجايي سراي تو كجاست
راستي يادم رفت كه بگم سياست يعني :
باز هم به قول سايه :
نشود فاش كسي آنجه ميان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش كن با لب خاموش سخن ميگويم
پاسخم گو به نگاهي كه زبان من و توست
اين هم در جواب ه ا سايه
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نياز نيم شبی دفع صد بلا بکند
...
تو با خدای خود انداز کارودل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی ،خدا بکند
ه ا سايه
مي دانم اين را كه چراغي هست جانش سراسر ثروت ايثار
اما انجا كه چشمي نيست آن سوي اين ديوار
وين سوي ، در بي چراغي ها ، نگاهم ، مثل قيري ميچكد بر خاك
افسوس ،!سوزد جراغ آن سوي و من در ظلمت اين سوي
بي ديدار
بي ديدار
بي ديدار
ما می خواستیم می خواستیم حق اداره ی زندگی خود را
و آنها برایمان ترجمه کردند ــ
دولتی کردن مرده شویخانه
لعنت بر این رونوشت که هرگز مطابق اصل نیست
نظر خاصي ندارم جز اينكه دنياي كثيفيه.دنياي دروغ و ريا
Post a Comment