او باید برگردد! همه ی کارها را گذاشته بود برای بعد اتاقش نامرتب بود ترتیب کارها را گذاشته بود برای وقتی برگشت لباس ها کفش ها گیره های مو عطرها هیچ چیز سرجایش نبود او رفت که برگردد مگر می شود تصمیم به آن مهمی را به یکباره گرفت؟ بروی میهمانی-بنوشی-برقصی و در راه برگشت تصمیم بگیری برای همیشه بروی ..؟! نه ! درست نیست , صحیح نیست اصلن ! اتاقش نا مرتب بود گفته بود بر می گردد تا اتاق را مرتب کند . هیچ چیز سر جای خودش نبود وقتی می رفت. وقتی می رفت از نیامدن حرفی نزد قرارمان این بود ,اتاق ِ تمیز بعد از برگشت . بر می گردد می دانم . اتاق ِ نامرتب منتظرش است

.............
واگویه های یک مادربرای دختری که رفت به یک میهمانی و در یک آخر شب ِ زمستانی در راه ِ برگشت به اتاقش به آسمان ها پرواز
کرد

No comments: